ما سؤال شما را از کارشناس مذهبی حجتالاسلام سرلک پرسیدیم و این طور جواب گرفتیم:
فرزنددار شدن یعنی تحکیم خانواده و بالاتر بردن عیار آن که محبوبترین بنا نزد خداوند است. با تولد فرزندان بنای خانواده آرامش و تحکیم بیشتری پیدا میکند. آدمهایی که دغدغه تربیت دینی و اخلاقی فرزند نداشته خود را دارند اتفاقا کار خوبی میکنند اما عیب کار اینجاست که این افراد به نگرانی خود به طرز مبالغهآمیزی بها میدهند تا آنجا که عطای بچهدار شدن را به لقای آن میبخشند. بدون شک شیطان هر کسی را به وسیله خود او گمراه میکند و به نتیجه دلخواه خودش میرسد. آدمهایی که زمینه معنوی دارند و نقطه قوت وجودشان همین زمینه معنوی است باید مراقب باشند که همین نقطهقوت برای آنها تبدیل به زمین بازی شیطان نشود. درواقع آنها از یک نگرانی درست و الهی به یک نتیجه غیرالهی و دور از رضایت خداوند متعال رسیدهاند. در پاسخ باید گفت که هیچ عاقلی از ترس مرگ خودکشی نمیکند!
وقتی در جادهای حرکت میکنید و احتمال تصادف و خطر میدهید معنیاش این نیست که از حرکت بازبایستید، بلکه باید عوامل و دلایلی که منجر به تصادف میشود را از سر راه بردارید.
به جای ترس از حرکت و توقف باید خطرها را شناخت و برطرف کرد.
در روایات آمده که پدر و احتمالا مادر در خانواده نقش پیامبر در امت را دارند. اینجا سؤالی مطرح میشود که آیا پیامبران از ترس اینکه نتوانند رسالت پیامبری خود را به انجام برسانند و به هدف موردنظر برسند از پیامبری دست بر میداشتند؟ و آیا از خدا عذرخواهی میکردند که چون ممکن است ما به هدفهای بزرگ رسالت خود نرسیم دست از پیامبری برمیداریم؟ این در حالی است که به تعبیر قرآن مجید پیامبران در چنین شرایطی کوشاتر و حریصتر میشدند.
درواقع والدین وظیفه دارند سهم پدری و مادریشان را وسط بگذارند. حالا آیا اینکه فرزندان میتوانند بهره کافی را از آن سهم ببرند یا نه در محدوده تکالیف والدین نیست.
پدر یا مادری که دغدغه تربیت دینی فرزند خود را دارد کسی است که سعی میکند به وظایف دینی خودش در راستای تربیت فرزندش عمل کند اما آیا الزاما هدف او تأمین میشود؟ شکی در آن نیست که لزوما همه والدین امکان دارد به هدف متعالی خودشان نرسند. همانطور که پیامبران به همه اهداف خودشان از نظر کمی نمیرسیدند.
قطعا این کمکاری از پیامبران نبوده چون آنها با همه ظرفیت خود عمل و همه پیمانه وظیفه خود را پر میکردند. مثالش را هم که همه میدانند؛ حضرت نوح. آیا کوتاهی کرد؟
جا دارد اشاره کنیم یکی از دلایلی که والدین را بیش از اندازه درگیر این تصور ذهنی میکند این است که فکر میکنند مالک فرزندانشان هستند. درحالیکه باید بدانیم ما فقط امانتداریم و نسبت به این امانت باید به وظیفه خود درست عمل کنیم.
اینکه میگویند از ترس و نگرانی تربیت فرزند، بچهدار نمیشویم درواقع سوءظن به خداست. همانطور که در مسائل اقتصادی هم میگویند که اگر کسی از ترس معیشت و مخارج زندگی ازدواج نکند و بچهدار نشود به خدا سوءظن دارد.
این انسان، مومن واقعی به خدا نیست؛ ضمن اینکه در این مسیر به تعبیر قرآن «والَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا...؛ آنهایی که در راه ما تلاش میکنند ما راهها را به آنها نشان خواهیم داد». این نگرانی اگرچه بجاست ولی اگر از حد بگذرد دیگر الهی نیست.